سيد محمد علي جمال زاده فرزند سيد جمال الدين واعظ در سال 1270 در اصفهان متولد شد . پس از اتمام تحصيلات مقدماتي به بيروت رفت و در سال 1915 به دعوت انجمن مليون ايران براي مبارزه عليه روس و انگلستان عازم برلن شد. بعد از پراكنده شدن جمع مليون ، مدتي در برلن ماند و از آنجا به ژنو رفت و در دفتر بين اللملي كار ، در ژنو شروع به فعاليت كرد . وي در دوران جنگ جهاني دوم در ژنو منزوي شد و دل به به خواندن و نوشتن مقالات و داستان هاي خود خوش كرد . جمالزاده در عهد زمامداري رضاشاه تقريبا خاموشي گزيد ولي در مواردي نيزكارهايي همچون نشر « مجله علم و هنر » را در ژنو به انجام رساند. با فرارسيدن شهريور 1320 حيات ادبي او شروع شد و چند داستان در تهران از او به چاپ رسيد كه مهمترين آن « يكي بود يكي نبود » با سبكي خاص ، نگاه ها را به سو ي آثار او معطوف ساخت . جمال زاده تا پايان زندگي در ژنو به سر برد و سرانجام در سال 1376 دار فاني را وداع گفت .
والدين و انساب : پدر وي سيد جمال الدين واعظ اصفهاني (در اصل همداني) از سادات جبل عامل (صدر) بود. جمالزاده در مورد نسب و كينه خود چنين مي گويد: « پدر پدر من، يعني پدر بزرگ من،اسمش سيد عيسي صدر بود. در شهر همدان ملا بود شاه عباس صفوي اينها را از (جبل عامل) آورده بود به ايران.» از سوي مادر نيز نسبش به اصفهان مي رسد . [ لحظه اي و سخني با سيد محمد علي جمالزاده ، گردآوري و تنظيم مسعود رضوي ، تهران : انتشارات همشهري ،چاپ اول 1373 ، ص374 ،]
خاطرات كودكي : جمالزاده الفبا را در سن چهار سالگي نزد زن دايي اش آمنه بيگم كه زن مؤمن و با سوادي در اصفهان بود قرار گرفت.با فراگيري الفبا ابجد و هوز در محله نوبه مكتب ملا محمد تقي (ملا قم تقي) كه در يكي از بالاخانه هاي مسجد سيد در محله بيد آباد واقع بود سپرد. جمالزاده مجددا“ از اين مكتب به مكتب ديگري كه در يكي از بالاخانه هاي مسجد عليقلي آقا در (محله ميرزاها) در نزديك قبرستان (آب پخشان) رفت و نزد آخوندي بنام ملاطاهر فراگيري خواندن و نوشتن پرداخت. اما وي در اين مكتب نيز ماندگار نشد،مادرش اين بار او را در راستاي بازار بيدآباد نزد ميرزا حسن صحاف كسي كه كتاب هاي پدرش را صحافي مي نمود به شاگردي گذاشت، جمالزاده در نزد اين شخص هم شاگردي مي نمود و هم درس مي خواند،او مي گويد: تازه آنجا معني خواندن و نوشتن را تا حدي فهميدم و كم و بيش دستگيرم شد كه منظور از ياد گرفتن اين علامت هاي كج و معوج كه به نام حروف و حركات چون كرم هاي زيانكاري از اين دوره كودكي مغز و ريشه عمر اطفال معصوم مي افتند و تا دم مرگ شيره جانشان را مي مكند چيست.»[ لحظه اي و سخني با سيد محمد علي جمالزاده ، گردآوري و تنظيم مسعود رضوي ، تهران : انتشارات همشهري ،چاپ اول 1373 ، ص374 ]
اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : كودكي جمالزاده با خاطراتي زيبا از كوچه هاي تودر توي شهر تاريخي اصفهان ،مساجد و مناره ها، حمام ها و دكانها، مكتبخانه ها و درس و بحث ها، بازي و نشست و برخاست با فرزندان ملك المتكلمين و ديد و بازديدها پدر آغاز شده است و در تلاشها و مبارزات سياسي همراه وي در پاي منبر وشنيدن خطابه هاي آتشينش، تشنج ها،و سؤقصدها در تهران ادامه يافته است. [ لحظه اي و سخني با سيد محمد علي جمالزاده ، گردآوري و تنظيم مسعود رضوي ، تهران : انتشارات همشهري ،چاپ اول 1373 ، ص374 ]
تحصيلات رسمي و حرفه اي : جمالزاده پس از گذراندن دوره تحصيل در مكتبخانه به مدرسه آخوندها و طلاب علم رفت. اين مدرسه در دهنه بازار بيد در كنار نهر معروف به (ماري بابا حسين) قرار داشت. باتوجه به صغرمن عمامه به سر نهاد و به صورت طلاب علوم دينيه در آمد. آخوندي به نام حاجي آخوندي بدون مقدمه صرف و نحو عربي را با كتاب (جامع المقدمات) به آنها تدريس نمود. درهمين زمان مدرسه اي به طرز جديد باز توسط ميرزا علي خان و حاجي جواد (صراف) باز شد. البته اين مدرسه عمر بسيار كوتاهي داشت زيرا اين مدرسه را تعطيل گرديد. جمالزاده بعد از اين جريان براي مدتي از درس و مدرسه دور ماند تا آنكه مادرش با خبر شد كه در محله شاشان (شهشان،شاه شاهان) سيد با سواد و انگليسي داني به نام مير سيد علينقي خانه مسكوني خود را به صورت مدرسه اي در آورده است و شاگرد قبول مي كند، بنابراين مادرش او را به اين مدرسه فرستاد كه اين مدرسه نيز بعد از مدتي تعطيل شد. بدليل مسائل سياسي در سال 1321 جمالزاده به اتفاق خانواده به تهران رفتند . در تهران پدرش او را به مدرسه (ثروت) فرستاد.در مدرسه ثروت كتابهاي جغرافياي محمد صفي خان ،هندسه علي خان،مارگو براي فرانسه،كتاب ديگري به نام متود كه گويا از تاليفات عباسقلي خان بود تدريس مي شد. قبل از آنكه جمالزاده از اين مدرسه فارغ التحصيل شود، پدرش اورا به مدرسه ادب كه از موسسات مرحوم حاجي ميرزا يحيي دولت آبادي سپرد. او تحصيل در اين مدرسه را ادامه داد تا آنكه در اين زمان دولت ايران چند نفر معلم فرانسوي براي مدرسه دارالفنون استخدام نمود، بدليل خالي بودن كلاسهاي درس اين معلمان كه عموما“ گياه شناسي ،حيوان شناسي،و شيمي و غيره بود وزارت معارف وقت (امروز وزارت فرهنگ) عده اي از شاگردان مدارس تهران (رشديه ،علميه ،آليانس،اقدسيه ،سياسي،سادات ،اسلامي و ثروت...) را انتخاب نموده و به دارالفنون فرستادند كه از جمله اين شاگردان جمالزاده بود.شيوه تدريس اين معلمان به زبان فرانسه بود لذا شاگردان به دليل عدم آشنايي با اين زبان در فراگيري دروس مشكل داشتند لذا ميرزا محمد علي خان فروغي و برادرش ميرزا ابوالحسن خان كه فرانسه مي دانستند سمت مترجمي يافتند وشب ها درس ها را در نزد معلمان فرانسوي حاضر مي كردند و روزها به شاگردان ياد مي دادند جمالزاده از دارالفنون چنين تعريف مي كند: من بچه سيد معمم نا بالغ سر درس علم « استوئولوژي » يعني از رفقا از قلعه كبري كه دخمه زردشتيان و در بيرون دروازه شاهزاده عبدالعظيم دست چپ واقع بود با تمهيداتي يك جمجه به دست آورده بوديم و با نخود خام سوراخ و ثغبه آن را پر كرديم و حداكثر در آن وارد كرديم تا نخودها باد كرد و استخوان هاي جمجمه را در هم تركانيد و ما توانستيم درس خود را استخوان به دست ياد بگيريم. دو سالي نگذشت كه جمالزاده توسط پدرش براي تحصيل به بيروت رفت . سن جمالزاده در اين اوقات از دوازده سال در گذشته بود. تمايل وي به تحصيل در دانشگاهها سبب عزيمتش به اروپا شد. جمالزاده با پايان بافتن تحصيلات دوره متوسطه براي تحصيل در رشته حقوق از طريق مصر به فرانسه عزيمت نمود. به توصيه ممتاز السلطنه سفير ايران به لوزان در سوئيس رفت. تا پايان 1329 قمري در لوزان مانده و بقيه تحصيل خود را در ديژون فرانسه ادامه داد و در سال 1323 فارغ التحصيل شده است. [ برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 792 - ياد سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ،تهران : نشرثالث ، چاپ اول 1377 ،ص 257 - 258 ]
خاطرات و وقايع تحصيل : جمالزاده در دوران تحصيل در بيروت پدر خود را از دست داد. در اين زمان اوضاع سياسي ايران دگرگون شد. محمد علي شاه مجلس را به توپ بست و هر يك از آزاديخواهان به سرنوشتي دچار شدند. سيد جمال ( پدر جمالزاده ) پنهاني خود را به همدان رسانيد تا به عتبات برود. ولي در آنجا به چنگ عمال دولتي افتاد و چون او را به دستور دولت به حكومت بروجرد تحويل دادند در اين شهر به اراده حاكم امير افخم به طناب انداخته و مقتول شد. در مدت تحصيل در اروپا مهمترين حادثه اي كه به وقوع پيوست جنگ جهاني بود. وقوع جنگ جهاني موجب تشكيل كميته مليون ايراني به زعامت سيد حسن تقي زاده ، دربرلن ، براي مبارزه با روس و انگليس شده يكي از ايرانياني كه به همكاري در اين كميته دعوت شد سيد محمد علي جمالزاذه بود. او در سال 1915 به برلن رفت و تا سال 1930 در اين شهر زيست. [ برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 792 - ياد سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ،تهران : نشرثالث ، چاپ اول 1377 ،ص 257 - 258 ]
فعاليتهاي ضمن تحصيل : جمالزاده در زمان تحصيل در مدرسه لازاريست ( عين طوره ) اندك اندك با نويسندگي به معناي جديد كلمه آشنايي يافته و با روزنامه لاكروآ ( Croix = صليب )همكاري نمود كه البته در اين راه سوي حاصل نكرد. [ لحظه اي و سخني با سيد محمد علي جمالزاده ، گردآوري و تنظيم مسعود رضوي ، تهران : انتشارات همشهري ،چاپ اول 1373 ، ص374 ]
هم دوره اي ها و همكاران : جمالزاده با مستشرقان ناموري چون ژ.ماركورات، و گايگر،ايگن متيوح ،اسكارمان آشنا شد. و از هم سخني با آنان دامنه اطلاعاتش نسبت به كتاب هاي اروپايي درباره مشرق گسترش يافت و بر راه و روش اروپايي تحقيق آگاهي يافت. جز اين با ايرانيان دانشمندي چون محمد قزويني،سيد حسن تقي زاده، ميرزا فضاعلي آقا تبريزي (موسوي) آشنايي و همكاري يافت و از نشست و برخاست با اقران خود چون حسين كاظم زاده ايرانشهر، ابراهيم پور داود،محمود غني زاده،سعدالله خان درويش، مهدي ملكزاده، سود جست. [ برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378، ص 791 ]
همسر و فرزندان : جمالزاده در مدت اقامت در فرانسه با دختر خانمي فرانسوي به نام ژوزفين ازدواج نمود البته اين اولين ازدواج جمالزاده بود و او در زماني كه در دفتر بين المللي كار عضويت داشته ازدواج ديگري نيز نموده است. [ لحظه اي و سخني با سيد محمد علي جمالزاده ، گردآوري و تنظيم مسعود رضوي ، تهران : انتشارات همشهري ،چاپ اول 1373 ، ص374 - برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 794 ]
زمان و علت فوت : جمالزداه روز هفدهم آبان 1376 در شهر ژنو- كنار درياچه لمان-در سن يكصدو شش سالگي درگذشت. [ برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378، ص 791 ]
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : جمالزده پس از تعطيلي مجله كاوه به عنوان مترجم به خدمت سفارت ايران در برلين در آمد و سپس سرپرستي محصلين ايراني به او واگذار شد. حدود هشت سال در اين كار بود تا اين كه از سال 1931 به دفتر بين المللي كار وابسته به جامعه ملل پيوست و در سال 1956 بازنشسته شد. پس از برلين به ژنو مهاجرت كرد و تا پايان عمر در اين شهر بود. در اين مدت چند دوره به نمايندگي دولت ايراني در چلسات كنفرانس بين المللي آموزش و پرورش شركت كرد. [ برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 793 ]
ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : جمالزاده در سال 1915 به برلن رفت . سپس با ماموريتي از سوي كميته مليون به بغداد كرمانشاه اعزام شد . در بغداد با همكاري پورداود نشريه « رستاخيز را انتشار داد و در كرمانشاه عشاير كرد و لرد را عليه دشمنان ايران به مبارزه دعوت كرد و ارتش ملي تشكيل داد اما موفقيتي حاصل ننمود . جمالزاده در سفر مجددخود به برلن به اتفاق تقي زاده مجله سياسي ـ فرهنگي « كاوه را انتشار داد و در شماره پانزدهم ژوئيه 1916 ميلادي ، نخستين مقاله خود را با عنوان « وقتي كه ملتي اسير مي شود » به چاپ رساند . در سال هاي 1310 تا 1320 كمي از فعاليت هاي فرهنگي وي كم شد جز اين كه به عنوان « عضو وابستة فرهنگستان ايران انتخاب شد . در زمان جشن هزارة فردوسي منحصرا يك مقاله با نام « نه اندر نه آمد سه اندر چهار » از او در « فردوسي نامه » مهر 1313 چاپ شد . در جشن هفتصد ساله تاليف گلستان سعدي ، كتابچه اي به نام « پندنامه سعدي » منتشر كرد ( 1317 ) . از جمله كارهاي ديگر او در اين سال ها : مقاله اي درباره كتاب مندرج در مجله تعليم و تربيت ، مقاله هايي در مجله موسيقي ، ترجمه قصه اي از آناتول فرانس در مجله مهر ( 1316 ) و ترجمه داستاني از اسكار وايلد در همان مجله ( 1317 ) و چندمقاله در روزنامه « كوشش » از جمله درباره كتاب « زيبا » نوشته محمد حجازي ، حاصل اين دوره از نويسندگي جمالزاده مي باشد . در سال 1918 ميلادي نخستين كتاب خود را با عنوان « گنج شايگان » ( يا اوضاع اقتصادي ايران ) نوشت كه پس از از 65 سال ، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در تهران تجديد چاپ شد. در خلال مدتي كه سرپرستي محصلين ايراني را برعهده داشت دوبار و در دوران عضويت دفتر بين المللي كار ، پنج بار به ايران سفر كرد، اما در هريك از اين سفرها مدتي كوتاهي در ايران اقامت نمود . شايد نادرست نباشد گفته شود كه سال هاي زندگي او در ايران فقط سيزده سال از عمر دراز او بوده است . و نود و اندي سال را بيرون از ايران زندگي كرده است. جمالزاده همواره تلاش مي نمود در مجامع و محافل علمي ـ فرهنگي حضور يابد . يكي از محافلي كه او در آن حضور مي يافت محفلي به نام « صحبت هاي علمي ادبي » بود كه به طور ماهانه برگزار مي شد . او مقدمات پژوهشگري و مقاله نويسي را در همين ايام فراگرفت ؛ مقاله هايي كه او در « كاوه » منتشر مي نمود ، او را روز به روز در پژوهش و نگارش دليرتر مي كرد . پس از تعطيل شدن مجله كاوه ، به همكاري با جواناني كه در اروپا درس مي خواندند و مجله « فرنگستان » را در برلن بنيان نهاده بودند ، شتافت ومقاله هايي در آن مجله به چاپ رسانيد . با متوقف شدن انتشار مجله فرنگستان به روزنامه هاي ايران رو كرد و در روزنامه هاي « ايران آزاد ، شفق ، سرخ ، كوشش ، اطلاعات » به چاپ مقالاتي كه بيشتر مطالب آن اجتماعي بود ، پرداخت . سپس مديريت مجله « علم و هنر » را پذيرفت و در برلن انتشار داد . موسس اين مجله ابوالقاسم وثوق بود . اين مجله بيش از هفت شماره از آن منتشر نشد ( مهر 1306 - بهمن 1307 ). فعاليت هاي جمالزاده در سال هاي 1310 تا 1321 بسيار محدود بود . او در اين سال ها به عنوان « عضو وابسته فرهنگستان ايران » انتخاب شد . و نيز چند مقاله در نشريات به چاپ رساند . پس از شهريور 1320 با تاسيس مجله هاي ادبي در ايران ، براي نشريات « سخن ، يغما ، راهنماي كتاب ، وحيد ، ارمغان ، هنر و مردم » مقاله نوشت و داستان منتشر كرد . و نيزدر مجله « كاوه » كه محمد عاصمي در مونيخ منتشر مي كرد مقالات زيادي به چاپ رسانيد. از جمله فعاليت هاي ديگر جمالزاده در خارج از كشور ، ملاقات با هموطنش اعم از ادبا و فضلا يا رجال سياسي بود و در داخل ايران نيز با اهل كتاب و قلم مكاتبه مداوم داشت ؛ هركس كه به او نامه مي نوشت پاسخي به تفصيل دريافت مي كرد . [ برگزيده آثار سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ، تهران : انتشارات شهاب و سخن ، چاپ اول 1378 ، ص 791- 807- ياد سيد محمد علي جمالزاده ، به كوشش علي دهباشي ،تهران : نشرثالث ، چاپ اول 1377 ،ص 257 - 258 ]
آرا و گرايشهاي خاص: جمالزاده با اينكه در نگارش داستان هاي خود از نويسندگان اروپايي متاثر بوده ، اما با تمسك به هنر قصه پردازي ايراني و آفرينش روش هاي روايتگري به سبك داستان سرايان كهن و كاربرد اصطلاحات و مفاهيم سنتي ، گويي هنوز هم در« محله سيد نصر الدين » تهران سكونت دارد و سخنان شيوا و آرمان هاي داستاني او متعلق به مردم اين سرزمين است كه در فرهنگ ايراني زندگي مي كنند و از اين رو نويسندگان و نقادان ايراني حق دارند كه بگويند : « جمالزاده از ايراني ترين نويسندگان معاصر ايراني ترين نويسندگان معاصر ايران است » . جمالزاده فعاليت نويسندگي را با پژوهش آغاز كرد و پيش از آن كه به داستان نويسي مشهور گردد ، نويسندة مباحث تاريخي و سياسي و اجتماعي به شمار مي آمد ؛ وي به مناسبت پيشگامي در نوشتن داستان كوتاه به اسلوب اروپايي ، بي گمان مبتكر و موسس اين سبك بوده است
باتشکر
:: موضوعات مرتبط:
مشاهیر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1926
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0